میهمان خانه
بر کنار راه ایستادن.
پذیرایی و تیمار گمشده ها، خسته ها، درمانده ها.
تماشای بالیدنشان و تحلیل رفتنت
گذر بی مهرشان.
بی حتی نیم نگاهی به پشت سر
آری ... رسم و راه روزگار .
محکوم به بودن
نیک بودن
باران خوردن و پوسیدن
و...
تماشای رهگذران .
زیستن یعنی مدتی دراز بیمار بودن!
انسان زاده شدن تجسد وظیفه بود. « احمد شاملو »
امیدوارم شخص خاصی منظورت نباشه !کلامت قانع کننده و تلخه !
درک میکنم تو را اما بدون هیچ احساس در وجود انسان دور از فاصله
تا به حال دقت نکرده بودم !!!!
گرگ عزیزم... بره گرگ نما.... این همه به دوستان دل نبند این همه احساس خرج رهگذرها نکن .... منو هم بیشتر از اینا شرمنده نکن....
کجایی؟ چرا هیچی نمی نویسی؟ نگرانتم.
هنوز زنده ام !
faliatet kam shode.hanoz ham bodane mardom dar sarzamine hame adama jorme
زیستن یعنی مدتی دراز بیمار بودن!
انسان زاده شدن تجسد وظیفه بود.
« احمد شاملو »
امیدوارم شخص خاصی منظورت نباشه !
کلامت قانع کننده و تلخه !
درک میکنم تو را اما بدون هیچ احساس در وجود انسان دور از فاصله
تا به حال دقت نکرده بودم !!!!
گرگ عزیزم... بره گرگ نما.... این همه به دوستان دل نبند این همه احساس خرج رهگذرها نکن .... منو هم بیشتر از اینا شرمنده نکن....
کجایی؟ چرا هیچی نمی نویسی؟ نگرانتم.
هنوز زنده ام !
faliatet kam shode.hanoz ham bodane mardom dar sarzamine hame adama jorme