1- چند وقتی را قرار به ننوشتن گذاشتم. بعد از آن هم هر بار که به مناسبت یا بی مناسبت مطلبی نوشتم، به محض اینکه چشمم به رو نوشت آخرم " سعادت؟ آه...! " می افتاد، منصرف می شدم. حال دلایل این ماجرا بماند برای وقتی دیگر و یا هیچ وقت، بگذریم....
اما این چند روز و در اثنای مردم آزاریهای حسینی و روئیت این جماعت که غالباً بدون در نظر گرفتن اهداف واقعی این مراسم آب به آسیابش می ریزند، بار دیگر نیاز کنار گذاشتن آن قرار مذکور را احساس کردم. تحلیل و بررسی کامل و جامع پیرامون این موضوع از حوصله این نوشتار بیرون است و متن حاضر صرفاً انتقادی کوتاه اما واقع گرایانه نسبت به برداشتها و نگرشهای آشفته و نا آگاهانه و کوته بینانه موجود در این گونه یادروزهاست؛ مراسم و مناسکی که در حد و ابعاد واقعی خود نشان داده نشده اند و اغلب با اغراق فراوان و روحیه، منش و اعتقادات اعرابی-ایرانی همراهند. (فعلاً از بحث در مورد بی اساس بودن کل این قضایا بگذریم)
خواندن نظر سرشک در موضعی مشابه در باب جمع آوری انتقادات وارد به این مراسم و کلاً مذاهب نیز خالی از لطف نیست.
2- اما مطلب دیگری که تذکر آن را در این جا واجب می بینم، شخصیت پردازی این شعر می باشد. ایرج میرزا برای این منظور از "ترک"زبانان بهره برده است که علت دقیق این امر به این خاطر که احتمال ترک بودن شاعر وجود دارد (ایرج میرزا یک شاهزاده عهد قجر بوده است)، برای من مشخص نیست.
قطعه*
بشنو که لطیفهی قشنگیست
این است حقیقت اصل معنیش
در دستهی شاه حسین بنگر
کان ترک کفن فکنده در پیش
خواهد که کُشد سنان و خولی
کوبد قمه را به کلهی خویش
آن ترک دگر ز سینه زنهار
فریاد کند ز سینهی ریش
کای شمر تو قاتل حسینی
آنگاه کَند ز خویشتن ریش
کوبیدن اشقیا از این به؟
دانائی و معرفت از این بیش؟
* شعر از ایرج میرزا بر گرفته از کتاب "گلچینی از دیوان ایرج میرزا" به کوشش ا- ر، انتشارات سپیده دم
stager
سلام.جالب بود. و قربان ات.
تخم چه کسی بریده خواهی
با این قمههای نا برنده
...
خجلت نکشی میان مردم
از این حرکات مثل جنده؟
آقا خوش اومدی و
خوش باشی!
کوبیدن اشقیا از این به؟
دانایی و معرفت از این بیش ؟
ارادت مندیم سرشک عزیز...
دیروز شما در خواب هفت پادشاه بودید که ما رفتیم...نمیشد که بیدار کنم که زهار الدین و الدنیا!
خوش باشی!
جالب مثل همیشه پر مفهوم مثل گذشته قدیمی مثل قدیما !!!!