فروکاری

چند روز پیش سرشک در صفحه خود مطلبی را منتشر کرد که من نیز در متن قبلی خود به آدرس آن اشاره کردم. در ارتباط با نظر برادر (یا خواهر، چه فرقی می کنه؟)"مصطفی"، از میان نظراتی که به متن سرشک داده شده بود، لازم دیدم که چند نکته را در طول این دوصط اظیظ  فرو کنم.

البته در این فروکاری فقط از کلماتی که خود ایشان استفاده کرده اند بهره می جویم که این جماعت را تاب تحمل الباقی نیست.

 

1-       "سطحی" : اگر منظور حضرت آلی(در مقابل معدنی) از این کلمه معنای مقابل عمق است، باید در کمال تأسف (البته برای شما جناب مِس تاوا*) عرض کنم که در این گونه به قول شما مسائل-که البته من اعتقادی به لفظ "مسئله" برای این موضوع در قیاس با مسائل واقعی ندارم - اگر عمقی وجود داشته باشد، به دلیل تعفن و کثافت بیش از حد نمی توان پایین تر از سطح رفت. اگر نظر دیگری دارید و اگر شما در این اعماق سیر و سلوکی داشتید بفرمائید تا از بویش عالمی مستفیض گردند. عزیزم، این معادن را باید بکر گذاشت و گذشت. به زبان ساده تر همش نزن برادر!

2-      " ابتذال" : چه میزان ابتذال و از کدام نوع مد نظر است تا از خود متن "کتاب" و اگر کم بود از روایات معتبر و باز هم اگر کم آمد از تاریخ اسلام برایت نقل کنم ؟

از زنباره گی بزرگان دین گرفته تا وعده پرهیزکاران زن به آلت های بزرگ در بهشت و مؤمنان مرد به اجسام مونث باکره با فرج تنگ و بدن سفید !

3-      و اما "نابخردانه" : البته به این جای کار که می رسیم کمی قضیه دشوار می شود. باید دید منظور و مقصود هر کس از استعمال این کلمه چیست و نزد او چه تعریف می شود.

 صرف نظر از مطلبی که چند روز پیش نوشته ام، به نظر جناب آلی کدام یک از موارد زیر نماد خردمندی است؟

-         قمه زدن ؟

-         زخمی و کبود کردن خود با زنجیر و یا کتک زدن خود؟

-         واداشتن مردم به خود زنی و خود آزاری با نوحه خوانی ؟

-         مزاحمت با اصوات گوش خراش آن هم وقت و بی وقت ؟

-         برداشتن و از میان بردن جشن ها و زیاد کردن عذا ؟

-         مختل کردن آرامش و آسایش مردم و تعطیل کردن کشور به مدت چند روز برای افرادی که چند هزار سال پیش به دلیل مخالفت با حکومت مرکزی کشته شدند ؟ آیا اگر کسی در حال حاضر با حکومت مرکزی مخالفت کند، سرنوشتش همین نخواهد بود ؟

-         و ...

فعلاً با همین چند تا حال کن.

 

تلاش کن در قضاوت پیرامون این موارد، حداقل زمانی کوتاه از فکرت استفاده کنی. هرچند می دانم بسیار زیاده خواهی کرده ام.

منتظر جواب عمیق، متین و خردمندانه شما هستم .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

* به زبان ترکی سره به معنای تابه ی مسی است.

 

نظرات 4 + ارسال نظر
سمیرا جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 21:20 http://paradisee.blogsky.com

سلام دوست من..

وبلاگ زیبایی دارید...

خوب هم مینویسید..

براتون آرزوی موفقیت می کنم.

سرشک یکشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 12:06 http://sereshk.blogspot.com

آقا من هم که نظر خاصی ندارم جز سلامتی سر شما و اینکه تمام بندها رو قبول دارم (مخصوصا اون همش نزن برادر)...باری در این مورد حرف و حدیث زیاد است و سکوت درست نیست چرا که فکر کنم قسم مهمی از این نکبت و کثافت مذهب به خاطر سکوت بوده...
اون آقای مستفی (از باب استفا!) هم اگر میتونه و میخواد بیاد جواب بده و گرنه از همین الان یک-هیچ میشمریم امتیازات رو....

در ضمن خطاب به مستفی این شعر رو میشه ذکر کرد:
تو سوار توپ مرواری بودی مستفی
توپ مرواریدت اینجا بی سوار افتاده است

باش تا بینی که از یک ذره خاک تربتش
سال دیگر از خیاری چون چنار افتاده است

...

که در اینجا منظر از توپ مروارید آلت مبارک ائمه و منظور از تربتش همان خاک کرببلا و اون حدودها ست...

خوش باشی!

paradise lost دوشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 21:59

....

بامشاد جمعه 13 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:11 http://alone-2007.blogfa.com

be manaie vagheee fuckidamet ba in matn dada!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد